آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

ضمیمه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / zamime /

enclosure, annex, appendix, attached, enclosed, supplement, attachment, appurtenance, concomitant, tailpiece, addenda, affix, supplementary, inset, incorporated, accompaniment

enclosure

annex

appendix

attached

enclosed

supplement

attachment

appurtenance

concomitant

tailpiece

addenda

affix

supplementary

inset

incorporated

accompaniment

پیوست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

هر پاکت حاوی چندین ضمیمه بود.

Each envelope contained several enclosures.

لطفاً پاسخ خود را در کروشه ضمیمه کنید.

Please enclose your answer in square brackets.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ضمیمه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت ضمیمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضمیمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ضمیمه

لغات نزدیک ضمیمه

پیشنهاد بهبود معانی