to speak ironically, to speak sarcastically, to say one thing but to mean another, to taunt, to reproach, to rail, to flout, to deride, to quip
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بچههای دیگر شریرانه به او طعنه میزدند.
She was cruelly taunted by other kids.
او در بحثهای جدی طعنه میزند.
He tends to speak ironically during serious discussions.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «طعنه زدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طعنه زدن