آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

طفل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / tefl /

baby, child, infant, kid, babe, brat, toddler, juvenile, youngster, urchin, tot, ped-, pedo-

baby

child

infant

kid

babe

brat

toddler

juvenile

youngster

urchin

tot

ped-

pedo-

کودک، نوزاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

با محبتی عمیق به طفل خود خیره شد.

She gazed with deep affection at her baby.

هرگاه صحبت از طفل بیمارش می‌شد، پیشانی او چروکیده می‌شد.

Every time there was talk of her sick child, her brow would become furrowed.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد طفل

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت طفل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طفل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طفل

لغات نزدیک طفل

پیشنهاد بهبود معانی