آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

بزرگسال به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / bozorgsaal /

adult, grown-up

adult

grown-up

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بزرگسال

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
پیر جاافتاده سال‌خورده سال‌دیده سالمند کلان‌سال مسن

سوال‌های رایج بزرگسال

بزرگسال به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «بزرگسال» در زبان انگلیسی به adult ترجمه می‌شود.

کلمه‌ی «بزرگسال» به فردی اطلاق می‌شود که از مرحله‌ی کودکی عبور کرده و به بلوغ جسمی، ذهنی و اجتماعی رسیده است. این مرحله معمولاً با توانایی‌های بیشتر در تصمیم‌گیری، مسئولیت‌پذیری و تعامل اجتماعی همراه است. بزرگسال بودن نه تنها به سن وابسته است، بلکه نشان‌دهنده‌ی رسیدن به سطحی از استقلال و توانایی مدیریت زندگی است که کودکان یا نوجوانان به طور کامل ندارند.

در زندگی روزمره، بزرگسالان مسئولیت‌های متعددی دارند که شامل کار، تحصیل، خانواده و تصمیم‌گیری‌های شخصی و اجتماعی می‌شود. این مسئولیت‌ها نیازمند توانایی برنامه‌ریزی، مدیریت زمان، حل مسئله و برخورد با چالش‌های مختلف است. توانایی بزرگسالان در اداره‌ی زندگی خود و حمایت از دیگران، تفاوت مهمی میان آن‌ها و کودکان ایجاد می‌کند و به آن‌ها امکان می‌دهد در جوامع و خانواده‌ها نقش فعال و مؤثری داشته باشند.

از دیدگاه اجتماعی و فرهنگی، بزرگسالان نقشی کلیدی در شکل‌دهی به جوامع دارند. آن‌ها با تصمیم‌گیری‌های خود، انتقال ارزش‌ها، مشارکت در اقتصاد و سیاست‌های محلی و ملی، تأثیر مستقیم بر محیط و نسل‌های بعدی می‌گذارند. نقش بزرگسالان در تعلیم و تربیت فرزندان، راهنمایی جوان‌ترها و ایجاد بسترهای فرهنگی و اجتماعی سالم اهمیت ویژه‌ای دارد و نشان‌دهنده‌ی بلوغ و مسئولیت‌پذیری آن‌هاست.

از لحاظ روانشناسی، بزرگسال بودن با رشد شناختی و هیجانی همراه است. بزرگسالان توانایی کنترل احساسات، تحلیل منطقی شرایط و درک پیچیدگی‌های زندگی را دارند و می‌توانند روابط بین‌فردی مؤثری برقرار کنند. این رشد روانشناختی باعث می‌شود که آن‌ها در مواجهه با مشکلات و تصمیم‌گیری‌های مهم، عملکرد بهتری داشته باشند و از تجربیات گذشته برای هدایت مسیر آینده بهره ببرند.

بزرگسال بودن نشان‌دهنده‌ی مرحله‌ای از زندگی است که فرد استقلال، مسئولیت و توانایی‌های فکری و اجتماعی خود را به طور کامل به کار می‌گیرد. این واژه فراتر از سن صرف، بیانگر بلوغ، تجربه و قدرت مدیریت زندگی است. چه در محیط خانواده، چه در اجتماع یا در زندگی شخصی، بزرگسالان نقش‌هایی حیاتی دارند که با بلوغ و توانایی‌هایشان امکان تحقق اهداف فردی و جمعی را فراهم می‌آورد.

ارجاع به لغت بزرگسال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بزرگسال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بزرگسال

لغات نزدیک بزرگسال

پیشنهاد بهبود معانی