پزشکی sepsis, infection, pus, taint
دکتر چند کپسول آنتیبیوتیک برای درمان عفونت من تجویز کرد.
The doctor prescribed me some antibiotic caps to take for my infection.
عفونت پوستی
cutaneous infection
putrefaction, stink, stench
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عفونت حیوان مرده از بوی بدی که در هوا پراکنده شده بود، مشهود بود.
The putrefaction of the dead animal was evident from the foul smell that lingered in the air.
عفونت شدیدی از سطل زباله میآمد.
There was a terrible stink coming from the garbage can.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عفونت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عفونت