unintelligible, incomprehensible, unfathomable
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لهجهی سخنران غیرقابلفهم بود.
The speaker's accent was incomprehensible.
کتاب زبان خارجی برای من غیرقابلفهم بود چون حتی یک کلمهاش را هم نفهمیدم.
The foreign language book was incomprehensible to me since I couldn't understand a single word.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «غیر قابل فهم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/غیر قابل فهم