فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فرشته به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پری، ملک

فونتیک فارسی

fereshte
اسم

angel, seraph, cherub, archangel

ای فرشته به زادگاهت بنگر!

Look homeward, angel!

مادرم فرشته بود.

My mother was an angel.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

فرشته یک لحظه ظاهر و سپس ناپدید شد.

The angel appeared for a second and then disappeared.

نام زن

فونتیک فارسی

fereshte
اسم خاص

feminine proper noun, Fereshte

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

فرشته زد زیر آواز

Fereshte started to sing

فرشته هیچ‌گونه غریزه‌ی مادرانه نداشت.

Fereshte didn't have any maternal instincts.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرشته

  1. مترادف:
    جبرئیل سروش ملک
    متضاد:
    دیو
  1. مترادف:
    ایزد
  1. مترادف:
    پری

ارجاع به لغت فرشته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرشته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرشته

لغات نزدیک فرشته

پیشنهاد بهبود معانی