فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فقیر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بی‌چیز، تنگدست، تهیدست

فونتیک فارسی

faghir
اسم صفت

poor, destitute, pauper, indigent, impecunious, needy, disadvantaged, impoverished, mendicant, poverty-stricken, badly off, down and out, beggar, penurious, beggarly, penniless, have-not, fakir

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کمک به فقیران قلب انسان را شاد می‌کند

helping the poor gladdens the heart

او فقیر است؛ ولی تکدی نمی‌کند

he is poor, but he doesn't ask for handouts

نمونه‌جمله‌های بیشتر

که...کم دارد، که از لحاظ...ضعیف است، که به لحاظ...فقیر است

poor in

برای اصلاح عدم توازن بین کشورهای غنی و فقیر

in order to correct the imbalance between the rich and poor countries

آن کشور فقیر است؛ به‌علاوه اکثر مردم آن بی‌سوادند.

The country is poor; furthermore, most of its people are illiterate.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فقیر

  1. مترادف:
    بیچاره بی‌نوا تنگدست تهیدست بدبخت درویش سائل غریب کم‌بضاعت گدا محتاج مسکین مفلس ندار نیازمند
    متضاد:
    غنی

ارجاع به لغت فقیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فقیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فقیر

لغات نزدیک فقیر

پیشنهاد بهبود معانی