آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

قادر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / ghaader /

powerful, able, mighty, capable, potent, competent, cogent, efficient

powerful

able

mighty

capable

potent

competent

cogent

efficient

مقتدر، توانا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

قادر به خواندن

able to read

این کامپیوترها قادر به تشخیص تفاوت صدا و شکل هستند.

These computers are capable of sound and shape discrimination.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او قادر بود نطق طولانی خود را با مزاح بیامیزد.

She was able to inject humor into her long lecture.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قادر

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت قادر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قادر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قادر

لغات نزدیک قادر

پیشنهاد بهبود معانی