scrap(metal), filings, worn-out, dilapidated
scrap
filings
worn-out
dilapidated
junk
junk
boneshaker, beat-up
boneshaker
beat-up
عامیانه clapped-out, dumpy, ropy, clunker
clapped-out
dumpy
ropy
clunker
scrap, cranky
scrap
cranky
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قراضه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قراضه