عامیانه toughness, bullying, ruffianism, rowdyism, brutality, hooliganism
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او موضع محکمی در برابر قلدری در مدرسه اتخاذ کرد.
She took a firm stance against bullying in the school.
مدیر مدرسه برای رسیدگی به حوادث اخیر قلدری، جلسهای تشکیل داد.
The school principal called an assembly to address the recent incidents of toughness.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قلدری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قلدری