thuggish, adventuresome, adventurous, adventurist, adventurously, swashbuckling, venturesomely, thuggishly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او ماجراجویانه به بررسی خانهی متروکه در انتهای خیابان پرداخت.
She venturesomely explored the abandoned house at the end of the street.
رفتار ماجراجویانهی او در بار باعث دعوا شد.
His thuggish behavior at the bar caused a fight.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ماجراجویانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماجراجویانه