امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

محدوده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

mahdoode
bounds, compass, confines, environs, limit, pale, radius, realm, reservation, scope, shot, sphere

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
مجازی frame-work
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محدوده

  1. مترادف:
    حد حدود دایره قلمرو منطقه

ارجاع به لغت محدوده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محدوده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/محدوده

لغات نزدیک محدوده

پیشنهاد بهبود معانی