zone, area, region, part, division, sphere, sector, ward
خشکسالی به کمبود شدید مواد غذایی در این منطقه منجر شد.
The drought led to a severe shortage of food in the region.
این کشور از نظر اداری به چهارده منطقه تقسیم شده است.
This country is divided administratively into fourteen zones.
territory, land, state, tract, district, vicinity, country
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آبوهوای یکنواخت منطقه، آن را به مکانی ایدئال برای کشاورزی تبدیل کرده است.
The steady-state climate of the region makes it an ideal location for agriculture.
سیاستمدار قول داد که برای حقوق هر رأیدهنده در منطقه مبارزه کند.
The politician promised to fight for the rights of each constituent in the district.
کلمهی «منطقه» در زبان انگلیسی به "region" یا "area" ترجمه میشود و به بخشی مشخص از زمین یا فضا گفته میشود که دارای ویژگیها یا مرزهای جغرافیایی، اداری، فرهنگی یا اقلیمی مشخصی است. مناطق میتوانند در اندازهها و مقیاسهای مختلفی تعریف شوند؛ از یک محله کوچک در یک شهر گرفته تا گسترهای وسیع مثل یک استان، کشور یا حتی قاره.
در جغرافیا، منطقه معمولاً به ناحیهای گفته میشود که ویژگیهای طبیعی یا انسانی خاصی دارد؛ مثلاً منطقه کوهستانی، منطقه ساحلی، یا منطقه خشک و بیابانی. این تقسیمبندیها به بررسی شرایط اقلیمی، پوشش گیاهی، جمعیت و فعالیتهای اقتصادی کمک میکند.
از نظر سیاسی و اداری، مناطق میتوانند به بخشهایی تقسیم شوند که مدیریت محلی و تصمیمگیریهای خاص خود را دارند. برای مثال، کشورهای بزرگ معمولاً به چند منطقه یا استان تقسیم میشوند که هرکدام اداره محلی مخصوص به خود را دارند و قوانین یا سیاستهایی در سطح منطقه اجرا میشود.
در زمینههای دیگر مانند اقتصاد، تجارت، یا برنامهریزی شهری، منطقه اهمیت زیادی دارد؛ چون تعیین مناطق اقتصادی، منطقهبندی شهری، یا تعریف مناطق آزاد تجاری به مدیریت بهتر منابع و توسعه پایدار کمک میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «منطقه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/منطقه