فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

ناحیه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • خطه، سرزمین، منطقه
  • فونتیک فارسی

    naahiye
  • اسم
    district, region, area, ward, zone, precinct, territory, part
    • - در این ناحیه گویش لری رواج دارد.

    • - The Lori dialect predominates in this area.
    • - چندین گونه از جانوران این ناحیه نزدیک به نابودی هستند.

    • - Several species of this area's animals are close to extinction.
  • بخشی از بدن
  • فونتیک فارسی

    naahiye
  • اسم
    part, section, region, zone, area
    • - ناحیه‌ی تناسلی

    • - genital zone
    • - ناحیه‌ی دهانی

    • - oral zone
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ناحیه

ارجاع به لغت ناحیه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناحیه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ناحیه

پیشنهاد بهبود معانی