آخرین به‌روزرسانی:

ناحیه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خطه، سرزمین، منطقه

فونتیک فارسی

naahiye
اسم

district, region, area, ward, zone, precinct, territory, part

در این ناحیه گویش لری رواج دارد.

The Lori dialect predominates in this area.

چندین گونه از جانوران این ناحیه نزدیک به نابودی هستند.

Several species of this area's animals are close to extinction.

بخشی از بدن

فونتیک فارسی

naahiye
اسم

part, section, region, zone, area

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

ناحیه‌ی تناسلی

genital zone

ناحیه‌ی دهانی

oral zone

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ناحیه

  1. مترادف:
    ارض بخش خطه سرحد سرزمین شهر قلمرو کران کرانه کشور منطقه ناحیت نقطه

ارجاع به لغت ناحیه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناحیه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناحیه

لغات نزدیک ناحیه

پیشنهاد بهبود معانی