آخرین به‌روزرسانی:

کشور به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مملکت، سرزمین

فونتیک فارسی

keshvar
اسم

country, state, polity, land, nativeland, homeland, fatherland, nation, home, commonwealth

صنایع یک کشور را به نظم درآوردن.

to regiment the industries of a country.

نخست‌وزیر قانونی آن کشور در تبعید است.

The de jure Prime Minister of that country is in exile.

شهر

city-state

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کشور

  1. مترادف:
    ارض اقلیم خطه دیار سرزمین شهر قلمرو مرزوبوم ملک ملکت مملکت ولایت

سوال‌های رایج کشور

کشور به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «کشور» در زبان انگلیسی به country ترجمه می‌شود.

کشور به قلمرو جغرافیایی مشخصی گفته می‌شود که دارای مرزهای تعریف‌شده، حکومت مستقل، جمعیت ساکن و ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشخص است. هر کشور دارای دولت، قوانین و نهادهای اجرایی خود است که اداره‌ی امور داخلی و تعامل با سایر کشورها را بر عهده دارند. این مرزبندی‌ها که ممکن است طبیعی یا قراردادی باشند، یکی از پایه‌های اصلی نظم بین‌المللی مدرن را تشکیل می‌دهند و مبنای سازمان‌هایی مانند سازمان ملل هستند.

کشورها از نظر نظام حکومتی به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند: دموکراسی، جمهوری، پادشاهی، حکومت‌های تمامیت‌خواه و غیره. هر کشور بسته به ساختار سیاسی خود، روشی متفاوت برای اداره‌ی منابع، تصویب قوانین، و اعمال قدرت دارد. همچنین، کشورهای مختلف بر اساس سطح توسعه‌یافتگی به توسعه‌یافته، در حال توسعه یا کمتر توسعه‌یافته طبقه‌بندی می‌شوند. این تقسیم‌بندی‌ها نه‌تنها جنبه اقتصادی، بلکه اجتماعی، آموزشی و بهداشتی نیز دارند.

فرهنگ، زبان، مذهب، آداب و رسوم و تاریخ هر کشور، هویت ملی آن را شکل می‌دهند. این هویت در پرچم، سرود ملی، زبان رسمی، نمادهای تاریخی و حتی غذاهای محلی تجلی پیدا می‌کند. برخی کشورها دارای قومیت‌ها، زبان‌ها یا مذاهب گوناگون هستند که با چالش‌ها و فرصت‌هایی در مسیر هم‌زیستی روبه‌رو می‌شوند. در عین حال، کشورها به‌عنوان بازیگران صحنه‌ی جهانی، از طریق دیپلماسی، جنگ، تجارت، ورزش و حتی هنر، بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و روابط متقابل برقرار می‌کنند.

کشور چیزی فراتر از یک واحد سیاسی یا اقتصادی است. برای بسیاری از مردم، کشور نماد وطن، خانه، ریشه‌ها و تعلق خاطر است. احساس تعلق به یک کشور می‌تواند با افتخار ملی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی و حتی ایثارگری همراه باشد. در عین حال، مهاجرت، تبعید یا بی‌تابی نسبت به محدودیت‌های موجود در کشور، از جمله تجربه‌هایی است که رابطه‌ی انسان با کشورش را پیچیده‌تر می‌کند. کشوری که در آن زاده می‌شویم یا کشوری که آن را به‌عنوان وطن دوم انتخاب می‌کنیم، در هر صورت نقشی بنیادین در شکل‌گیری هویت ما ایفا می‌کند.

ارجاع به لغت کشور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کشور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کشور

لغات نزدیک کشور

پیشنهاد بهبود معانی