آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴

    کشور به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / keshvar /

    country, state, polity, land, nativeland, homeland, fatherland, nation, home, commonwealth, city-state

    country

    state

    polity

    land

    nativeland

    homeland

    fatherland

    nation

    home

    commonwealth

    city-state

    مملکت، سرزمین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    نخست‌وزیر قانونی آن کشور در تبعید است.

    The de jure Prime Minister of that country is in exile.

    بالاترین دادگاه کشور بر مشروعیت این قانون صحه گذاشت.

    The legitimacy of the law was upheld by the highest court in the land.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    صنایع یک کشور را به نظم درآوردن

    to regiment the industries of a country

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد کشور

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    ارض اقلیم خطه دیار سرزمین شهر قلمرو مرزوبوم ملک ملکت مملکت ولایت

    سوال‌های رایج کشور

    کشور به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «کشور» در زبان انگلیسی به country ترجمه می‌شود.

    کشور به قلمرو جغرافیایی مشخصی گفته می‌شود که دارای مرزهای تعریف‌شده، حکومت مستقل، جمعیت ساکن و ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشخص است. هر کشور دارای دولت، قوانین و نهادهای اجرایی خود است که اداره‌ی امور داخلی و تعامل با سایر کشورها را بر عهده دارند. این مرزبندی‌ها که ممکن است طبیعی یا قراردادی باشند، یکی از پایه‌های اصلی نظم بین‌المللی مدرن را تشکیل می‌دهند و مبنای سازمان‌هایی مانند سازمان ملل هستند.

    کشورها از نظر نظام حکومتی به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند: دموکراسی، جمهوری، پادشاهی، حکومت‌های تمامیت‌خواه و غیره. هر کشور بسته به ساختار سیاسی خود، روشی متفاوت برای اداره‌ی منابع، تصویب قوانین، و اعمال قدرت دارد. همچنین، کشورهای مختلف بر اساس سطح توسعه‌یافتگی به توسعه‌یافته، در حال توسعه یا کمتر توسعه‌یافته طبقه‌بندی می‌شوند. این تقسیم‌بندی‌ها نه‌تنها جنبه اقتصادی، بلکه اجتماعی، آموزشی و بهداشتی نیز دارند.

    فرهنگ، زبان، مذهب، آداب و رسوم و تاریخ هر کشور، هویت ملی آن را شکل می‌دهند. این هویت در پرچم، سرود ملی، زبان رسمی، نمادهای تاریخی و حتی غذاهای محلی تجلی پیدا می‌کند. برخی کشورها دارای قومیت‌ها، زبان‌ها یا مذاهب گوناگون هستند که با چالش‌ها و فرصت‌هایی در مسیر هم‌زیستی روبه‌رو می‌شوند. در عین حال، کشورها به‌عنوان بازیگران صحنه‌ی جهانی، از طریق دیپلماسی، جنگ، تجارت، ورزش و حتی هنر، بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و روابط متقابل برقرار می‌کنند.

    کشور چیزی فراتر از یک واحد سیاسی یا اقتصادی است. برای بسیاری از مردم، کشور نماد وطن، خانه، ریشه‌ها و تعلق خاطر است. احساس تعلق به یک کشور می‌تواند با افتخار ملی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی و حتی ایثارگری همراه باشد. در عین حال، مهاجرت، تبعید یا بی‌تابی نسبت به محدودیت‌های موجود در کشور، از جمله تجربه‌هایی است که رابطه‌ی انسان با کشورش را پیچیده‌تر می‌کند. کشوری که در آن زاده می‌شویم یا کشوری که آن را به‌عنوان وطن دوم انتخاب می‌کنیم، در هر صورت نقشی بنیادین در شکل‌گیری هویت ما ایفا می‌کند.

    ارجاع به لغت کشور

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «کشور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کشور

    لغات نزدیک کشور

    • - کشنه
    • - کشو
    • - کشور
    • - کشور آزاد
    • - کشور برخوردار از دموکراسی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.