monk, a reclusive person, nun, dweller in a convent
دیار جوان هر روز صبح زنگ را به صدا درمیآورد.
The young monk clangs the bell every morning.
تصمیم دارم دیار شوم.
I decide to become a nun.
region, territory, place, country, clime, expanse
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بقای ما در آن دیار بستگی به سرنوشت جنگ داشت.
Our existence in that region depended on the fortunes of the war.
در این دیار زمین صاف نداریم.
We don't have flat land in this region.
اسم «دیار» یکی از نامهای زیبا و معنادار در زبان فارسی و کردی است که حس تعلق، خاطره و ریشه را در خود دارد. این واژه در اصل به معنای «سرزمین»، «وطن»، «خانه» یا «محل زندگی» بهکار میرود. «دیار» تداعیگر جاییست که انسان به آن وابسته است؛ جایی که خاطرات، هویت و عشق در آن شکل گرفتهاند. به همین دلیل، این نام بار عاطفی زیادی دارد و در ادبیات نیز اغلب با حس دلتنگی برای وطن یا زادگاه همراه است.
در زبان انگلیسی، واژهی "Diyar" به عنوان یک اسم خاص، بدون نیاز به ترجمه حفظ میشود، اما معادل معنایی آن را میتوان "homeland"، "native land"، یا حتی "beloved land" دانست. این معادلها همگی حس تعلق به یک سرزمین را منتقل میکنند، گرچه قدرت و لطافت شاعرانهی واژهی «دیار» در زبان فارسی را دقیقاً بازتاب نمیدهند.
در فرهنگ ایرانی و کردی، «دیار» صرفاً یک مکان جغرافیایی نیست، بلکه سمبلی از عشق به ریشهها، خانواده و گذشتهی فردیست. انتخاب این نام برای یک کودک، میتواند حامل معنایی شاعرانه و عمیق باشد؛ گویی آن کودک، خود نماد یک خانه، یک مأمن یا یک دنیای آشناست که اطرافیان به آن دل میبندند. «دیار» اسمیست ریشهدار و پر از معنا که گرمای خانه، عمق خاطره و عشق به ریشهها را در ذهن تداعی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دیار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دیار