entitled, rightful, worthy, deserving, deserved, in the right, justified, due
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مشتری محق درخواست رفتار ویژهای داشت.
The entitled customer demanded special treatment.
فرزندان محق از پیروی قوانین خودداری کردند.
The rightful children refused to follow the rules.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «محق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محق