ورزش running race, track event, footrace
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در مسابقهی دو به مقام اول دست یافت.
He finished in first place at the local running race.
ماهها تمرین کردم تا برای مسابقهی دوی طاقتفرسا آماده شوم.
I trained for months to prepare for the grueling footrace.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مسابقهی دو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مسابقهی دو