ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

مسکن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • خانه
  • فونتیک فارسی

    maskan
  • اسم
    house, home, abode, residence, quarters, habitation, lodgment, tenement, lodging, domicile, dwelling place
    • - ما باید مسکن مناسبی برای بینوایان فراهم کنیم.

    • - We must provide decent housing for the poor.
    • - مسکن رایگان برای مستمندان

    • - rent-free housing for the poor
  • آرام‌کننده، تسکین‌دهنده
  • فونتیک فارسی

    mosakken
  • صفت
    calming, lenitive, soothing, allaying, palliative, analgesic, anodyne, sedative
    • - پس از مصرف مسکن، بیمار آرام‌تر شد.

    • - The patient was easier after the sedative.
    • - عادت کردن به داروهای مسکن

    • - dependence on painkilling drugs
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مسکن

ارجاع به لغت مسکن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مسکن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مسکن

لغات نزدیک مسکن

پیشنهاد بهبود معانی