assured, confident, certain, secure, safe, sure, definite, sound, positive, tried, anchored, hunky-dory, reliable, decided, self-assured, clear, believable, self-possessed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در جای امن، پیش آدم مطمئن
in safe hands
مطمئن هستم که پیروز خواهیم شد.
I am confident that we will triumph.
دربارهی قیمت مطمئن نیستم.
I am not sure of the price.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مطمئن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مطمئن