amalgam, mix, ragbag, admixture, philter, potion, mishmash, electuary, mix, decoction, conglomeration, concoction
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
معجون عشق
a love potion
این معجون او را قادر میساخت که تا صبح با آرامش بخوابد.
The admixture would enable her to sleep restfully until morning.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «معجون» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معجون