معرفی کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شناساندن

فونتیک فارسی

mo'arrefi kardan
فعل متعدی
to introduce, to present, to recommend, to sponsor, to report, to announce

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- او تصمیم گرفت خودش را به همسایه‌های جدیدش معرفی کند.

- She decided to introduce herself to her new neighbors.

- الهه را به آن‌ها معرفی کردم.

- I introduced Elahe to them.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معرفی کردن

ارجاع به لغت معرفی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معرفی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/معرفی کردن

پیشنهاد بهبود معانی