success, achievement, victory, headway, attainment, prosperousness, accomplishment, triumph, breakthrough
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آن موفقیت درخشانترین رویداد آموزش دانشگاهیم بود.
That success was the high-water mark of my college education.
کوشش او موجب موفقیت تیم بود.
His effort accounted for the victory of the team.
استعداد او نویدبخش موفقیت است.
His talent bespeaks success.
کلمهی «موفقیت» در زبان انگلیسی به "success" ترجمه میشود.
موفقیت به معنای دستیابی به هدفها، رسیدن به نتایج مطلوب یا تحقق آرزوها و خواستهها است. این مفهوم میتواند در زمینههای مختلف زندگی مانند تحصیل، کار، روابط اجتماعی، ورزش، هنر و حتی رشد شخصی به کار رود. موفقیت برای هر فرد معنای متفاوتی دارد و بستگی به اهداف، ارزشها و دیدگاههای او دارد.
برای بسیاری، موفقیت به معنی کسب مقام بالا، درآمد مناسب یا داشتن موقعیت اجتماعی خوب است؛ اما برای برخی دیگر، موفقیت ممکن است به معنای احساس رضایت درونی، داشتن تعادل در زندگی، یا توانایی حفظ روابط خوب با خانواده و دوستان باشد. بهطور کلی، موفقیت ترکیبی از تلاش مستمر، برنامهریزی دقیق، پشتکار و توانایی مدیریت چالشها است.
موفقیت معمولاً نیازمند تعیین هدفهای واضح، شناخت نقاط قوت و ضعف، یادگیری مداوم و انطباق با تغییرات است. همچنین پذیرش شکستها و استفاده از آنها به عنوان درس برای ادامه مسیر، بخش مهمی از فرایند موفقیت محسوب میشود. بهعلاوه، موفقیت نه تنها نتیجهی تلاشهای فرد، بلکه گاهی نتیجه همکاری با دیگران و بهرهگیری از فرصتها نیز هست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «موفقیت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موفقیت