آخرین به‌روزرسانی:

موقوف به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / mõghoof /

endowed

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
فونتیک فارسی / mõghoof /

abolished, cancelled

فونتیک فارسی / mõghoof /

suspended

فونتیک فارسی / mõghoof /

depending, subject

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موقوف

  1. مترادف:
    مشروط مقید منوط موکول وابسته
  1. مترادف:
    بازداشته گرفتار زندانی
  1. مترادف:
    تعطیل‌شده متوقف‌شده
  1. مترادف:
    بس کافی
  1. مترادف:
    وقف‌شده موقوفه

ارجاع به لغت موقوف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موقوف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موقوف

لغات نزدیک موقوف

پیشنهاد بهبود معانی