آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۹ خرداد ۱۴۰۴

    مکانیک به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / mekaanik /

    mechanics

    mechanics

    (فیزیک) علم بررسی انرژی و نیروها

    مکانیک کوانتوم

    quantum mechanics

    مکانیک و مهندسی

    mechanics and engineering

    اسم
    فونتیک فارسی / mekaanik /

    mechanic, machinist, repairman, fitter, serviceman, engineer

    mechanic

    machinist

    repairman

    fitter

    serviceman

    engineer

    تعمیرکار، ساختکار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    کار این مکانیک قابل‌اطمینان است.

    This mechanic's work is dependable.

    او شاگرد مکانیک است.

    He is an apprentice mechanic.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد مکانیک

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    میکانیک مکانیستن تعمیرکار اتومبیل و ماشین
    مترادف:
    علم‌بررسی نیرو و انرژی و حرکت

    سوال‌های رایج مکانیک

    مکانیک به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «مکانیک» در زبان انگلیسی به mechanic (برای شخص متخصص در تعمیر ماشین‌ها) و mechanics (برای شاخه‌ای از فیزیک) ترجمه می‌شود.

    در معنای عمومی، مکانیک به فردی اطلاق می‌شود که تخصص در تعمیر و نگهداری وسایل مکانیکی، به‌ویژه وسایل نقلیه‌ای مانند خودرو، موتورسیکلت یا ماشین‌آلات صنعتی دارد. این حرفه نیازمند دانش فنی، مهارت عملی و آشنایی با عملکرد موتور، سیستم‌های ترمز، تعلیق، انتقال قدرت و دیگر اجزای مکانیکی است.

    مکانیک‌ها با استفاده از ابزارهای دستی و دیجیتالی، عیب‌یابی کرده و مشکل را برطرف می‌کنند. امروزه با پیچیده‌تر شدن خودروها و ورود تکنولوژی‌های الکترونیکی، مکانیک‌ها باید با سیستم‌های کامپیوتری نیز آشنایی داشته باشند.

    از سوی دیگر، «مکانیک» به‌عنوان یک شاخه‌ی علمی، یکی از زیرمجموعه‌های فیزیک محسوب می‌شود که به بررسی حرکت اجسام و نیروهای وارد بر آن‌ها می‌پردازد. مکانیک کلاسیک، که توسط نیوتن پایه‌گذاری شد، مفاهیمی مانند سرعت، شتاب، نیرو، گشتاور و انرژی را توضیح می‌دهد. این دانش پایه‌ی بسیاری از علوم مهندسی، مانند مهندسی مکانیک، عمران، و هوافضاست و در طراحی سازه‌ها، ماشین‌ها و حتی فضاپیماها نقش کلیدی دارد.

    در دنیای مهندسی، مکانیک به‌عنوان دانشی بنیادی شناخته می‌شود که به کمک آن می‌توان رفتار اجسام در شرایط مختلف را پیش‌بینی کرد. مکانیک سیالات، جامدات، دینامیک، ارتعاشات و ترمودینامیک، از زیرشاخه‌های تخصصی این حوزه هستند که هر یک به بخش خاصی از رفتار فیزیکی اجسام می‌پردازند. در طراحی صنعتی، ساخت ربات، توسعه‌ی خودروهای برقی یا حتی توربین‌های بادی، اصول مکانیک به‌صورت گسترده به کار گرفته می‌شود.

    با این حال، مکانیک تنها به معنای علم و حرفه نیست؛ بلکه در زبان روزمره، گاهی نماد دقت، نظم در حرکت، و حتی کارکرد بی‌وقفه و هماهنگ است. وقتی از "سیستم مکانیکی بدن" یا "حرکت مکانیکی و تکراری" سخن می‌گوییم، منظور ما فراتر از ابزار و ماشین است؛ مفهومی‌ست که ذهن را به‌سوی نظم، پیوستگی، و حرکت هدفمند هدایت می‌کند.

    ارجاع به لغت مکانیک

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مکانیک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مکانیک

    لغات نزدیک مکانیک

    • - مکانیسم دفاعی
    • - مکانیسم ماشه
    • - مکانیک
    • - مکانیک برق
    • - مکانیک دان
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.