آخرین به‌روزرسانی:

ناتوانی به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

naatavaani

debility, disability, dotage, failure, helplessness, impotence, inability, incapacity, languor, powerlessness, weakness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ناتوانی

  1. مترادف:
    بی‌حالی درماندگی رخوت سستی ضعف عجز کم‌زوری نازورمندی
    متضاد:
    توانمندی
  1. مترادف:
    عنن

ارجاع به لغت ناتوانی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناتوانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناتوانی

لغات نزدیک ناتوانی

پیشنهاد بهبود معانی