آخرین به‌روزرسانی:

ناهماهنگ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / naahamaahang /

uncoordinated, disharmonious, discordant

فاقد هماهنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

صداهای ناهماهنگ پیانوی کهنه

the discordant sounds of an old piano

خدمات اجتماعی ناهماهنگ

uncoordinated social services

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ناهماهنگ

  1. مترادف:
    ناجور ناخوشایند نامتناسب ناموافق ناموزون ناهنجار
    متضاد:
    متناسب هماهنگ

ارجاع به لغت ناهماهنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناهماهنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناهماهنگ

لغات نزدیک ناهماهنگ

پیشنهاد بهبود معانی