carpentry, woodworking, cabinetmaking
پدرش از طریق نجاری پولدار شده است.
His father has gotten rich through carpentry.
جان علاقهی زیادی به نجاری دارد و کل آخر هفتههایش را در کارگاه نجاریاش میگذراند.
John has a great passion for carpentry and spends all his weekends in his woodshop.
a carpenter's workshop, carpentry shop
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در این کارگاه نجاری میکند.
He works as a carpenter in this workshop.
صاحب نجاری استادکارهای بامهارت را استخدام میکند.
The carpentry shop owner employs skilled artisans.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نجاری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نجاری