cleanness, cleanliness, cleansing, cleaning, neatness
cleanness
cleanliness
cleansing
cleaning
neatness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عشق او نسبت به نظافت کمکم تبدیل به وسواس شد.
Gradually his love of cleanliness became a mania.
نظافت خانه را تمام کردهایم.
We have done cleaning the house.
یکی از جاذبههای عمدهی شهر نظافت آن است.
One of the city's chief attractions is its cleanliness.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نظافت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نظافت