با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

نظامی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • سرباز، ارتشی، سپاهی
  • فونتیک فارسی

    nezaami
  • اسم
    the military, officer, soldier, G.I., private
    • - نظامیان زخمی

    • - wounded soldiers
    • - نظامی‌ها با نیروهای مهاجم جنگیدند.

    • - The soldiers battled against the invaders.
  • وابسته به ارتش
  • فونتیک فارسی

    nezaami
  • صفت
    military, martial, of or related to the armed forces
    • - افزایش (تجهیزات) نظامی

    • - military buildup
    • - پایگاه نظامی

    • - a military base
    • - رادیو مارش نظامی گوش‌خراشی را پخش می‌کرد.

    • - The radio blasted out a military march.
  • نظامی گنجوی
  • فونتیک فارسی

    nezaami
  • اسم خاص
    Nezami
    • - شعر نظامی از ارزش بلاغی زیادی برخوردار است.

    • - Nezami's poetry has great rhetorical value.
    • - نظامی در خسرو و شیرین بیشتر از دیگر آثارش از گفتگو استفاده می‌کند.

    • - In Khosro and Shirin, Nezami has used conversation more than in his other works.
  • عامیانه Gl
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد نظامی

ارجاع به لغت نظامی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نظامی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نظامی

لغات نزدیک نظامی

پیشنهاد بهبود معانی