شکل نوشتاری دیگر این لغت: نگهداشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او تصمیم گرفت پولش را برای خرید ماشین جدید نگه داشت.
- لطفاً مدارک را در کمد نگهدارید.
- لطفاً ماشین را در چراغ قرمز نگه دار.
- داور مجبور شد بازی را بهدلیل مصدومیت بازیکن نگهدارد.
- (در مسابقه) حساب امتیاز را نگه داشتن
- پلیس به او هشدار داد که از نگه داشتن مواد غیرقانونی خودداری کند.
- لطفاً در را باز نگه دارید تا من کیفم را بردارم.
- میتوانی صدا را هنگامی که من کار میکنم پایین نگه داری؟
- ما باید زیبایی طبیعی پارکهای خود را نگهداریم.
- ما باید میراث فرهنگی خود در برابر تخریب نگه داریم.
- من همیشه تلاش میکنم قولهایم را نگه دارم؛ زیرا صداقت برای من مهم است.
- او همیشه سعی میکند تعهداتش به دوستانش را نگهدارد.
- او با عشق و توجه زیادی حیوانات خانگیاش را نگه میدارد.
- شرکت هدف دارد که شهرت خود را در صنعت نگه دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نگه داشتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نگه داشتن