آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

همسایگی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hamsaayegi /

vicinity, neighborhood, surrounding, adjacency, purlieus, environs, circumjacencies, proximity

vicinity

neighborhood

surrounding

adjacency

purlieus

environs

circumjacencies

proximity

مجاورت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

همسایگی آن‌ها نمونه‌ی کوچکی از تنوع و وحدت فرهنگی بود.

Their neighborhood was a microcosm of cultural diversity and unity.

مدرسه در همسایگی پارک بزرگی قرار دارد.

The school is situated in the vicinity of a large park.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد همسایگی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت همسایگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همسایگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همسایگی

لغات نزدیک همسایگی

پیشنهاد بهبود معانی