hubbub, tumult, uproar, din, racket, brouhaha
hubbub
tumult
uproar
din
racket
brouhaha
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
همهمه در بازار باعث شد نتوانم چیزی بشنوم.
The hubbub in the market made it hard to hear anything.
پساز صدور حکم، دادگاه پر از همهمه شد.
The courtroom was filled with tumult after the verdict.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «همهمه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همهمه