آخرین به‌روزرسانی:

هوشیاری به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hooshyaari /

soberness, vigilance, sobriety, alertness, watchfulness, wariness, awareness, intelligence

حواس‌جمعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

افسر پلیس به مست بودن راننده مشکوک شد و آزمایش هوشیاری انجام داد.

The police officer suspected the driver was lit and conducted a sobriety test.

هوشیاری نگهبانان جان آن سفیر خارجی را نجات داد.

The guard's alertness saved the life of that foreign ambassador.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد هوشیاری

  1. مترادف:
    آگاهی بصیرت بیدارمغزی بیداری تیزفهمی ذکاوت زیرکی زیرکی صحو فطانت کیاست
    متضاد:
    غفلت

ارجاع به لغت هوشیاری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هوشیاری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هوشیاری

لغات نزدیک هوشیاری

پیشنهاد بهبود معانی