امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پراکندن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

paraakandan
to scatter, to disperse, to broadcast

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پراکندن

  1. مترادف:
    تارومار کردن متفرق کردن
    متضاد:
    جمع کردن
  1. مترادف:
    انتشار نشر
  1. مترادف:
    پخش کردن شایع کردن
  1. مترادف:
    گستردن منتشر کردن
  1. مترادف:
    افشاندن نثار کردن
  1. مترادف:
    به‌هم‌ریختن

ارجاع به لغت پراکندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پراکندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پراکندن

لغات نزدیک پراکندن

پیشنهاد بهبود معانی