پرت به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها
فونتیک فارسی
partتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حواس
مترادف و متضاد پرت
- بعید، دنج، دورافتاده، دور ≠ نزدیک، وارد
- بی‌مورد، ناآگاه، ناوارد
- رها، متروک
- چپه، واژگون
- بی‌معنی، بی‌مورد، کشکی، لاطائل، مزخرف، مهمل
ارجاع به لغت پرت
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «پرت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پرت
لغات نزدیک پرت
- - پرپهرو
- - پرپیچوخم
- - پرت
- - پرت اندیشی
- - پرت سعید