meaningless, piffle, senseless, pointless, absurd, nonsense
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بحث آنها دربارهی آبوهوا بیمعنی به نظر میرسید.
Their discussion about the weather seemed meaningless.
این تمرین بدون راهنمایی مناسب بیمعنی بود.
The exercise was pointless without proper guidance.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیمعنی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیمعنی