فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پلاسیده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پژمرده

فونتیک فارسی

palaaside
صفت

wilted, shriveled, dried up, withered, faded

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کاهوی پلاسیده

wilted lettuce

اسفناج پلاسیده دور انداخته شد.

The wilted spinach was thrown away.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پلاسیده

  1. مترادف:
    پژمرده
  1. مترادف:
    چروک له لهیده
  1. مترادف:
    لاغر

ارجاع به لغت پلاسیده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پلاسیده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پلاسیده

لغات نزدیک پلاسیده

پیشنهاد بهبود معانی