آخرین به‌روزرسانی:

چروک به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چین‌خوردگی در چیزی

فونتیک فارسی

chorook
اسم

wrinkle, shrinkage, crimp, pleat, fold, crumple, crinkle, crease, pucker, furrow, crow's-foot

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او چین‌وچروک پیراهنش را صاف کرد.

She smoothed out the creases in her dress.

پارچه‌ای که زود چروک می‌شود

cloth that wrinkles easily

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چروک

  1. مترادف:
    چین شکن شکنج کرس

ارجاع به لغت چروک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چروک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چروک

لغات نزدیک چروک

پیشنهاد بهبود معانی