dew, hoarfrost
(جان میلتون) از نیمروز تا شبانگاه پر ژاله
from noon to dewy eve
چمن از ژاله خیس شده بود
The grass was wet with dew
a feminine proper noun, Zhaleh
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ژاله با همه جور آدمی جوش میخورد
Zhaleh mixes with people of all types
ژاله همیشه سرش توی کتاب است
Zhaleh always has her head in a book
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ژاله» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ژاله