با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

کادر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • پرسنل
  • فونتیک فارسی

    kaadr
  • اسم
    staff, cadre, regular
    • - ارتشی که دارای کادر افسری خوبی است.

    • - A well-officered army.
    • - کادر آموزشی

    • - the teaching staff
    • - در همین حال، هواداران گله‌مند متعجب بودند که چرا مربی جدید، هیچ فردی از اهالی اوهایو را در کادر خود استخدام نکرده است.

    • - Meanwhile, grumbling fans wondered why the new coach hadn't hired any Ohioans for his staff.
  • قالب، چارچوب، محدوده
  • فونتیک فارسی

    kadr
  • اسم
    framework
    • - کادر پولادی

    • - steel framework
    • - کادر قانونی

    • - legal framework
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کادر

ارجاع به لغت کادر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کادر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کادر

لغات نزدیک کادر

پیشنهاد بهبود معانی