آخرین به‌روزرسانی:

کم آبی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خشکسالی

فونتیک فارسی

kam'aabi
اسم

aridity, drought, shortage of water or precipitation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

کم‌آبی بیابان رشد گیاهان را سخت می‌کرد.

The aridity of the desert made it difficult for plants to grow.

کم‌آبی خاک کشاورزی را چالش‌برانگیز کرد.

The aridity of the soil made farming challenging.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کم آبی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کم آبی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کم آبی

لغات نزدیک کم آبی

پیشنهاد بهبود معانی