committee, commission, council
چندین شکایت به کمیسیون تسلیم شده است.
Several complaints have been filed with the commission.
فردا کمیسیون گزارش خود را منتشر خواهد کرد.
The committee will publish its report tomorrow.
کمیسیون اقتصاد
economy committee
عامیانه commission, rake-off, share, cut, percentage, brokerage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او به خاطر نقشش در بستن قرارداد تجاری پرسود کمیسیون دریافت کرد.
She received a rake-off for her role in closing the lucrative business deal.
کمیسیونهای گزاف در صنعت مالی
excessive rake-offs in the financial industry
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کمیسیون» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کمیسیون