آخرین به‌روزرسانی:

کوکو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kookoo /

جانورشناسی cuckoo

فاخته

(خیام) دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای / بنشسته و می‌گفت که کوکو؟ کوکو؟

On its turret we saw a ringdove sitting / sadly saying cuckoo? cuckoo?

کوکو نویددهنده‌ی بهار است.

The cuckoo is a harbinger of spring.

اسم
فونتیک فارسی / kookoo /

غذا و آشپزی kookoo

نوعی غذا که ترکیب سبزی یا سیب‌زمینی و تخم‌مرغ است

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

از هر نوع کوکو بیزارم.

I hate any kind of Kookoo.

بیا کمی کوکو بپزیم.

Let's cook some Kookoo.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوکو

  1. مترادف:
    فاخته قمری
  1. مترادف:
    خاگینه

ارجاع به لغت کوکو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوکو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوکو

لغات نزدیک کوکو

پیشنهاد بهبود معانی