آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۷ تیر ۱۴۰۴

    گرم به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / garm /

    warm, thermal, heated, toasty

    warm

    thermal

    heated

    toasty

    دارای گرما

    زمستان معمولاً سرد است و تابستان گرم.

    Winter is usually cold and summer warm.

    پتوی گرم، تمام شب مرا گرم نگه داشت.

    The heated blanket kept me warm all night.

    صفت
    فونتیک فارسی / garm /

    hot, red hot, fiery, searing, scorching, torrid, calescent, piping hot, scalding, sweltry, sweltering

    hot

    red hot

    fiery

    searing

    scorching

    torrid

    calescent

    piping hot

    scalding

    sweltry

    sweltering

    داغ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    چشمه‌ی آب گرم

    a hot spring

    او کمی از سوپ گرم نوشید و احساس کرد گرما به صورتش می‌زند.

    She took a sip of the fiery soup and felt the heat rush to her face.

    صفت
    فونتیک فارسی / garm /

    warm, hearty, ardent, cordial, chummy, neighborly, sociable

    warm

    hearty

    ardent

    cordial

    chummy

    neighborly

    sociable

    صمیمانه

    پیوند گرم آن‌ها در طول رویدادهای اجتماعی قوی‌تر شد.

    Their neighborly bond grew stronger during the community events.

    او فردی گرم است که به‌راحتی دوست پیدا می‌کند.

    She is a sociable person who makes friends easily.

    صفت
    فونتیک فارسی / garm /

    snug, pleasant, summery, mellow, cozy, comfortable

    snug

    pleasant

    summery

    mellow

    cozy

    comfortable

    کیفیت خوب

    این کافه فضایی گرم داشت که آن را برای مطالعه ایده‌آل می‌کرد.

    The café had a cozy atmosphere that made it perfect for reading.

    موسیقی ملایم جوی گرم برای مهمانی شام ایجاد کرد.

    The gentle music created a comfortable ambiance for the dinner party.

    صفت
    فونتیک فارسی / garm /

    heated, active, excited, rousing

    heated

    active

    excited

    rousing

    فعال

    بحث گرم در جلسه همه را درگیر نگه داشت.

    The active discussion in the meeting kept everyone engaged.

    جمعیت در آغاز کنسرت گرم بود.

    The crowd was excited as the concert began to start.

    اسم
    فونتیک فارسی / geram /

    gram, gramme

    gram

    gramme

    واحد وزن

    یک گرم طلا ارزش زیادی دارد.

    A single gram of gold is worth a lot of money.

    این دستور به ۲۰۰ گرم آرد نیاز دارد.

    The recipe calls for 200 grammes of flour.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد گرم

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    حار داغ سوزنده سوزان
    متضاد:
    بارد سرد
    مترادف:
    پررونق
    مترادف:
    بامحبت خونگرم صمیمی

    سوال‌های رایج گرم

    گرم به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «گرم» در زبان انگلیسی به warm یا hot ترجمه می‌شود، بسته به شدت دما و بافت جمله.

    «گرم» صفتی است که برای توصیف دما یا حالت فیزیکی و گاهی احساسی استفاده می‌شود. در مفهوم فیزیکی، «گرم» حالتی از دماست که بین سرد و داغ قرار دارد و معمولاً با راحتی و آسایش همراه است. دمای مطلوب بدن انسان یا محیط زندگی معمولاً در محدوده‌ی «گرم» توصیف می‌شود. در بسیاری از زبان‌ها، از جمله فارسی و انگلیسی، واژه‌ی «گرم» نه‌تنها یک صفت فیزیکی بلکه بار معنایی مثبتی نیز دارد؛ زیرا با مفاهیمی همچون راحتی، امنیت، مهر و صمیمیت نیز پیوند خورده است.

    در علم فیزیک، گرما (heat) و دمای «گرم» نقش اساسی در بسیاری از فرآیندهای طبیعی دارند. انرژی حرارتی که باعث گرم‌شدن اجسام می‌شود، ناشی از حرکت مولکول‌ها و اتم‌هاست. زمانی که یک جسم گرم‌تر با جسمی سردتر تماس پیدا می‌کند، گرما از جسم گرم‌تر به سردتر منتقل می‌شود تا هر دو به تعادل دمایی برسند. این انتقال انرژی، پایه‌ی بسیاری از فرآیندهای مهندسی، فنی، و حتی زیستی است. در زندگی روزمره نیز، گرم‌کردن غذا، گرم‌کردن خانه یا استفاده از لباس گرم، نمونه‌هایی ساده از کاربرد مستقیم این مفهوم است.

    در حوزه‌ی روان‌شناسی و توصیف‌های شخصیتی، صفت «گرم» برای اشاره به افراد مهربان، صمیمی و دلپذیر به‌کار می‌رود. کسی که «گرم و صمیمی» است، معمولاً با دیگران با احترام، عطوفت و گشاده‌رویی رفتار می‌کند. در زبان انگلیسی نیز معادل آن «warm personality» یا «warm person» رایج است. این کاربرد استعاری، نشان‌دهنده‌ی پیوند عمیق میان حس فیزیکی گرما و درک عاطفی انسان‌ها از امنیت، تعلق و دوستی است.

    در ادبیات و هنر نیز، رنگ‌ها و توصیف‌های «گرم» معنایی خاص دارند. رنگ‌هایی مانند قرمز، نارنجی و زرد، به‌عنوان رنگ‌های گرم شناخته می‌شوند و معمولاً احساسات پُر‌انرژی، شور، زندگی و حتی خطر را القا می‌کنند. توصیف محیط یا صحنه‌ای به‌عنوان «گرم» نیز می‌تواند تداعی‌گر فضای دوستانه، دلنشین یا خاطره‌انگیز باشد. برای مثال، توصیف یک خانه‌ی «گرم» در ادبیات ممکن است بیشتر به حس تعلق و عشق خانوادگی اشاره داشته باشد تا دمای واقعی محیط.

    «گرم» به‌عنوان مفهومی فرهنگی نیز دارای ابعاد گوناگونی است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، مهمان‌نوازی گرم یا استقبال گرم، نشان‌دهنده‌ی اهمیت فراوانی است که برای ارتباطات انسانی قائل‌اند. در زبان فارسی، اصطلاحاتی چون «گرم گرفتن با کسی» یا «جمع گرم است» نشان‌دهنده‌ی نوعی پیوند عاطفی، نزدیکی و همدلی هستند. «گرم» واژه‌ای است که اگرچه در ظاهر به دما مربوط می‌شود، اما ریشه در تجربه‌های انسانی عمیق‌تری دارد و معانی گسترده‌تری را در بر می‌گیرد.

    ارجاع به لغت گرم

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «گرم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گرم

    لغات نزدیک گرم

    • - گرگین
    • - گرل فرند
    • - گرم
    • - گرم بودن
    • - گرم بودن مهمانی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.