warm, thermal, heated, toasty
زمستان معمولاً سرد است و تابستان گرم.
Winter is usually cold and summer warm.
پتوی گرم، تمام شب مرا گرم نگه داشت.
The heated blanket kept me warm all night.
hot, red hot, fiery, searing, scorching, torrid, calescent, piping hot, scalding, sweltry, sweltering
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
چشمهی آب گرم
a hot spring
او کمی از سوپ گرم نوشید و احساس کرد گرما به صورتش میزند.
She took a sip of the fiery soup and felt the heat rush to her face.
warm, hearty, ardent, cordial, chummy, neighborly, sociable
پیوند گرم آنها در طول رویدادهای اجتماعی قویتر شد.
Their neighborly bond grew stronger during the community events.
او فردی گرم است که بهراحتی دوست پیدا میکند.
She is a sociable person who makes friends easily.
snug, pleasant, summery, mellow, cozy, comfortable
این کافه فضایی گرم داشت که آن را برای مطالعه ایدهآل میکرد.
The café had a cozy atmosphere that made it perfect for reading.
موسیقی ملایم جوی گرم برای مهمانی شام ایجاد کرد.
The gentle music created a comfortable ambiance for the dinner party.
heated, active, excited, rousing
بحث گرم در جلسه همه را درگیر نگه داشت.
The active discussion in the meeting kept everyone engaged.
جمعیت در آغاز کنسرت گرم بود.
The crowd was excited as the concert began to start.
gram, gramme
یک گرم طلا ارزش زیادی دارد.
A single gram of gold is worth a lot of money.
این دستور به ۲۰۰ گرم آرد نیاز دارد.
The recipe calls for 200 grammes of flour.
کلمهی «گرم» در زبان انگلیسی به warm یا hot ترجمه میشود، بسته به شدت دما و بافت جمله.
«گرم» صفتی است که برای توصیف دما یا حالت فیزیکی و گاهی احساسی استفاده میشود. در مفهوم فیزیکی، «گرم» حالتی از دماست که بین سرد و داغ قرار دارد و معمولاً با راحتی و آسایش همراه است. دمای مطلوب بدن انسان یا محیط زندگی معمولاً در محدودهی «گرم» توصیف میشود. در بسیاری از زبانها، از جمله فارسی و انگلیسی، واژهی «گرم» نهتنها یک صفت فیزیکی بلکه بار معنایی مثبتی نیز دارد؛ زیرا با مفاهیمی همچون راحتی، امنیت، مهر و صمیمیت نیز پیوند خورده است.
در علم فیزیک، گرما (heat) و دمای «گرم» نقش اساسی در بسیاری از فرآیندهای طبیعی دارند. انرژی حرارتی که باعث گرمشدن اجسام میشود، ناشی از حرکت مولکولها و اتمهاست. زمانی که یک جسم گرمتر با جسمی سردتر تماس پیدا میکند، گرما از جسم گرمتر به سردتر منتقل میشود تا هر دو به تعادل دمایی برسند. این انتقال انرژی، پایهی بسیاری از فرآیندهای مهندسی، فنی، و حتی زیستی است. در زندگی روزمره نیز، گرمکردن غذا، گرمکردن خانه یا استفاده از لباس گرم، نمونههایی ساده از کاربرد مستقیم این مفهوم است.
در حوزهی روانشناسی و توصیفهای شخصیتی، صفت «گرم» برای اشاره به افراد مهربان، صمیمی و دلپذیر بهکار میرود. کسی که «گرم و صمیمی» است، معمولاً با دیگران با احترام، عطوفت و گشادهرویی رفتار میکند. در زبان انگلیسی نیز معادل آن «warm personality» یا «warm person» رایج است. این کاربرد استعاری، نشاندهندهی پیوند عمیق میان حس فیزیکی گرما و درک عاطفی انسانها از امنیت، تعلق و دوستی است.
در ادبیات و هنر نیز، رنگها و توصیفهای «گرم» معنایی خاص دارند. رنگهایی مانند قرمز، نارنجی و زرد، بهعنوان رنگهای گرم شناخته میشوند و معمولاً احساسات پُرانرژی، شور، زندگی و حتی خطر را القا میکنند. توصیف محیط یا صحنهای بهعنوان «گرم» نیز میتواند تداعیگر فضای دوستانه، دلنشین یا خاطرهانگیز باشد. برای مثال، توصیف یک خانهی «گرم» در ادبیات ممکن است بیشتر به حس تعلق و عشق خانوادگی اشاره داشته باشد تا دمای واقعی محیط.
«گرم» بهعنوان مفهومی فرهنگی نیز دارای ابعاد گوناگونی است. در بسیاری از فرهنگها، مهماننوازی گرم یا استقبال گرم، نشاندهندهی اهمیت فراوانی است که برای ارتباطات انسانی قائلاند. در زبان فارسی، اصطلاحاتی چون «گرم گرفتن با کسی» یا «جمع گرم است» نشاندهندهی نوعی پیوند عاطفی، نزدیکی و همدلی هستند. «گرم» واژهای است که اگرچه در ظاهر به دما مربوط میشود، اما ریشه در تجربههای انسانی عمیقتری دارد و معانی گستردهتری را در بر میگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گرم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گرم