missing, lost, gone, long lost, unaccounted
missing
lost
gone
long lost
unaccounted
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پس از یافتن جواهرات گمشده از خوشی قهقهه زد.
After finding the lost jewels, she cackled with delight.
او وقت خود را صرف پیدا کردن پولهای گمشده کرد.
She devoted her time to the location of the missing money.
کتاب گمشده را یافتن
to find a missing book
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گمشده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گمشده