با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

گمشده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • مفقود
  • فونتیک فارسی

    gomshode
  • صفت
    missing, lost, gone, long lost, unaccounted
    • - پس از یافتن جواهرات گمشده از خوشی قهقهه زد.

    • - After finding the lost jewels, she cackled with delight.
    • - او وقت خود را صرف پیدا کردن پول‌های گمشده کرد.

    • - She devoted her time to the location of the missing money.
    • - کتاب گمشده را یافتن

    • - to find a missing book
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد گمشده

ارجاع به لغت گمشده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گمشده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گمشده

لغات نزدیک گمشده

پیشنهاد بهبود معانی