monoglot, speaking only one language
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یکزباندانی درک فیلم خارجی بدون زیرنویس را دشوار کرد.
The monoglot struggled to understand the foreign movie without subtitles.
او متوجه شد که یکزباندانی فرصتهای شغلیاش را محدود کرده است.
She realized that being a monoglot limited her career opportunities.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یکزباندان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یکزباندان