blacksmith, ironsmith, smith
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک آهنگر داشت اسبی را نعل میکرد.
A blacksmith was shoeing a horse.
آهنگر باتجربه پذیرفت که برادرزادهاش را در هنر فلزکاری تعلیم دهد.
The experienced blacksmith agreed to prentice his nephew in the art of metalworking.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آهنگر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آهنگر