آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴

    اجازه دادن به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    فعل لازم فعل متعدی
    فونتیک فارسی / ejaaze daadan /

    to allow, to permit, to authorize, to let, to sanction, to give leave, to give permission, to signify one's consent

    to allow

    to permit

    to authorize

    to let

    to sanction

    to give leave

    to give permission

    to signify one's consent

    رخصت دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    پدرم به من اجازه نداد که بروم.

    My old man didn't allow me to go.

    او نباید اجازه بدهد که در حضور دیگران کسی نسبت به او برخورد خودمانی داشته باشد.

    She should not permit familiarities in public.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج اجازه دادن

    اجازه دادن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «اجازه دادن» در زبان انگلیسی به permit یا allow ترجمه می‌شود.

    «اجازه دادن» به معنای موافقت کردن با انجام یک عمل از سوی دیگران است. این فعل در روابط انسانی، اجتماعی، سازمانی و حتی قانونی نقش مهمی دارد و مرز میان آزادی و محدودیت را تعریف می‌کند. وقتی فردی اجازه می‌دهد، در واقع نوعی قدرت یا اختیار را به دیگری واگذار می‌کند که در چهارچوبی خاص دست به انجام کاری بزند. این مفهوم در هسته‌ی خود به وجود یک سلسله‌مراتب یا نقش کنترلی اشاره دارد.

    در زبان فارسی، «اجازه دادن» می‌تواند معنای صریح یا ضمنی داشته باشد. در موقعیت‌های رسمی مانند روابط اداری یا آموزشی، اجازه‌ دادن غالباً با ساختارهای مشخص زبانی و رفتاری همراه است، مانند درخواست کتبی، پرسیدن اجازه با واژگانی چون «می‌توانم؟» یا دریافت مجوز رسمی. در زندگی روزمره اما، این فعل بیشتر به صورت کلامی، ساده و مبتنی بر رابطه‌ی شخصی رخ می‌دهد، مانند زمانی که والدین به فرزندان اجازه‌ی خروج از خانه یا استفاده از وسیله‌ای را می‌دهند.

    ابعاد اجتماعی «اجازه دادن» بسیار گسترده است. این مفهوم نقش اساسی در ایجاد نظم، احترام متقابل و درک حدود میان افراد دارد. برای مثال، در گفت‌وگوهای اجتماعی، زمانی که کسی اجازه صحبت را به دیگری می‌دهد، نوعی احترام و ادب را به نمایش می‌گذارد. در مقابل، ندادن اجازه یا سلب آن می‌تواند منجر به تعارض، بی‌احترامی یا تنش شود. بنابراین، «اجازه دادن» اغلب با ارزش‌هایی چون مسئولیت‌پذیری، اعتماد، و آگاهی از قدرت همراه است.

    از منظر تربیتی، مفهوم «اجازه دادن» نقش مهمی در رشد فردی دارد. والدین و مربیان با تنظیم میزان و نحوه‌ی اعطای اجازه، به تدریج مفاهیمی چون استقلال، خودکنترلی و پاسخگویی را به کودکان آموزش می‌دهند. در واقع، فرآیند دادن و گرفتن اجازه، بخشی از یادگیری ساختارهای اجتماعی و نظم‌پذیری محسوب می‌شود. همچنین، گاه اجازه‌ ندادن نیز به‌عنوان ابزاری برای آموزش مرزها و مسئولیت‌ها تلقی می‌شود.

    در کاربردهای گسترده‌تر، «اجازه دادن» با مفاهیمی چون آزادی، حقوق فردی و ضوابط قانونی نیز ارتباط پیدا می‌کند. برای مثال، دولت‌ها به افراد اجازه‌ی رانندگی، ساخت‌وساز یا راه‌اندازی کسب‌وکار را می‌دهند. این نوع اجازه‌ها معمولاً با مجوزهای قانونی همراه‌اند و چارچوب‌های خاصی دارند. در این سطح، «اجازه دادن» دیگر صرفاً یک تعامل فردی نیست، بلکه به نماد نظم اجتماعی و توافق جمعی تبدیل می‌شود.

    ارجاع به لغت اجازه دادن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «اجازه دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اجازه دادن

    لغات نزدیک اجازه دادن

    • - اجازه حرکت به راست
    • - اجازه خواستن
    • - اجازه دادن
    • - اجازه داشتن
    • - اجازه دهنده
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.